ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ (Primary biliary cirrhosis) ﻳﻚ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﻣﺰﻣﻦ ﻛﺒﺪﻱ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺸﺨﺼﻪ ﺁﻥ ﺗﺨﺮﻳﺐ اﻟﺘﻬﺎﺑﻲ ﻣﺠﺎﺭﻱ ﺻﻔﺮاﻭﻱ ﻛﻮﭼﻚ ﺑﻴﻦ ﻟﻮﺑﻮﻟﻲ ﺑﻮﺩﻩ و ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺳﻴﺮﻭﺯ ﺩاﺧﻞ ﻟﻮﺑﻮﻟﻲ می ﺸﻮﺩ. اﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ اﺳﺎﺳﺎ در ﺩﻫﻪ ﭘﻨﺠﻢ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺯﻧﺎﻥ ﺭا ﺩﺭﮔﻴﺮ ﻛﺮﺩﻩ و ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ 2% ﻣﻮاﺭﺩ ﺳﻴﺮﻭﺯ ﺑﺎ ظهوﺭ و ﺷﻴﻮﻉ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﻧﻮاﺣﻲ ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ می شود. ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﺮاﺳﺎﺱ ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ اﺯ ﺷﻮاﻫﺪ ﺑﺎﻟﻴﻨﻲ، ﺑﻴﻮﺷﻴﻤﻴﺎﻳﻲ، اﻳﻤﻮﻧﻮﻟﻮﮊﻳﻜﻲ و ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺎﻓﺖ ﺷﻨﺎﺳﻲ می باشد.
تشخیص آنتی بادی های آنتی gp210 در سیروز اولیه صفراوی
ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ (Primary biliary cirrhosis) ﻳﻚ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﻣﺰﻣﻦ ﻛﺒﺪﻱ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺸﺨﺼﻪ ﺁﻥ ﺗﺨﺮﻳﺐ اﻟﺘﻬﺎﺑﻲ ﻣﺠﺎﺭﻱ ﺻﻔﺮاﻭﻱ ﻛﻮﭼﻚ ﺑﻴﻦ ﻟﻮﺑﻮﻟﻲ ﺑﻮﺩﻩ و ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺳﻴﺮﻭﺯ ﺩاﺧﻞ ﻟﻮﺑﻮﻟﻲ می ﺸﻮﺩ. اﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ اﺳﺎﺳﺎ در ﺩﻫﻪ ﭘﻨﺠﻢ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺯﻧﺎﻥ ﺭا ﺩﺭﮔﻴﺮ ﻛﺮﺩﻩ و ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ 2% ﻣﻮاﺭﺩ ﺳﻴﺮﻭﺯ ﺑﺎ ظهوﺭ و ﺷﻴﻮﻉ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﻧﻮاﺣﻲ ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ می شود. ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﺮاﺳﺎﺱ ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ اﺯ ﺷﻮاﻫﺪ ﺑﺎﻟﻴﻨﻲ، ﺑﻴﻮﺷﻴﻤﻴﺎﻳﻲ، اﻳﻤﻮﻧﻮﻟﻮﮊﻳﻜﻲ و ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺎﻓﺖ ﺷﻨﺎﺳﻲ می باشد.
ﻫﻤﺮاﻫﻲ ﻛﻠﺴﺘﺎﺯ ﻣﺪاﻭﻡ ﺑﻴﺶ اﺯ 6 ﻣﺎﻩ و ﺳﻂﺢ اﻓﺰاﻳﺶ ﻳﺎﻓﺘﻪ antimitochondrial antibodies (AMA) اﻣﻜﺎﻥ ﺗﺎﻳﻴﺪ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺭا ﺩﺭ ﻏﻴﺎﺏ ﺗﻮضیحات ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﻲ ﺁﻭﺭﺩ. ﻋﻼئم ﺑﺎﻟﻴﻨﻲ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﻣﺰﻣﻦ ﻛﻠﺴﺘﺎﺗﻴﻚ ﻛﺒﺪ ﻣﻌﻤﻮﻝ اﺳﺖ و ﺑﺎ ﺷﻴﻮﻉ ﺑﺎﻻﻳﻲ اﺯ ﺧﺎﺭﺵ و ﮔﺎﻫﻲ ضعف و ناتوانی همراه است، این علائم به ترتیب 70% و 85% اﻓﺮاﺩ ﺭا ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻗﺮاﺭ می دهد. ﻋﻼئم ﺧﺎﺭﺝ ﻛﺒﺪﻱ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ارترالژیا (درد بدون التهاب در مفاصل) و ﺳﻨﺪﺭﻡ ﺭﻳﻨﻮﺩ ﻧﻴﺰ ﺷﺎﻳﻊ می باشند.
اﺯ ﻃﺮﻓﻲ ﺑﻴﺶ اﺯ 50% ﺗﺸﺨﻴﺺ ﻫﺎﻱ ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ ﺩﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭاﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻋﻼﻣﺖ ﻛﻪ ﺑه علت اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﺰﻣﻦ ﻛﻠﺴﺘﺎﺯ ﺑﻪ ﻣﺘﺨﺼﺺ اﺭﺟﺎﻉ ﺩاﺩﻩ ﺷﺪﻩ اﻧﺪ، اﻧﺠﺎﻡ می گیرد. ﻋﻼئم ﻏﻴﺮ اﺧﺘﺼﺎﺻﻲ ﺑﻴﻮﻟﻮﮊﻳﻜﺎﻝ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺧﻮﺩاﻳﻤﻦ ﻣﺰﻣﻦ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺁﻧﻤﻲ ﻫﻤﻮﻟﻴﺘﻴﻚ ﻳﺎ ﺗﺮﻭﻣﺒﻮﺳﻴﺘﻮﭘﻨﻲ ﺧﻮﺩاﻳﻤﻦ ﺭا ﻧﻴﺰ می توان ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ کرد. ﺷﺎﻫﺪ ﻏﻴﺮﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺮاﻱ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ اﻓﺰاﻳﺶ ﺳﻂﺢ ﻛﻠﺴﺘﺮﻭﻝ ﺳﺮﻡ است. اﺯ ﻃﺮﻓﻲ ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ ﺗﻮﺳﻄ ﻣﺘﺨﺼﺼﻴﻦ ﭘﺎﺗﻮﻟﻮﮊﻱ اﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺑﺎﻓﺖ ﺷﻨﺎﺳﻲ ﻧﻴﺰ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺑﻮﺩﻩ اﻣﺎ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﺮﺩاﺭﻱ ﻛﺒﺪ ﺑﺮاﻱ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ ﺩﺭ ﺻورتی که ﻋﻼئم ﺑﻴﻮﻟﻮﮊﻳﻜﻲ ( ﻛﻠﺴﺘﺎﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ اﺯ 6 ﻣﺎﻩ) و اﻳﻤﻮﻧﻮاﺳﻲ ﻫﺎﻱ اﺧﺘﺼﺎﺻﻲ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﻮﺻﻴﻪ نمی شود. ﺑﺎ اﻳﻦ ﺣﺎﻝ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺷﺪﺕ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ با توجه به ﺗﺨﺮﻳﺐ ﻣﺠﺎﺭﻱ ﺻﻔﺮاﻭﻱ، اﻟﺘﻬﺎﺏ و ﻓﻴﺒﺮﻭﺯ ﻣﻂﺎﺑﻖ ﻧﻤﺮﻩ ﻟﻮﺩﻭﻳﻚ ﻳﺎ Scheuer توسط ﺁﻧﺎﻟﻴﺰ ﻫﻴﺴﺘﻮﻟﻮﮊﻳﻜﻲ ﻛﺒﺪ اﻣﻜﺎن پذیر می شود.
اﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎﻱ ﺳﺮﻭﻟﻮﮊﻳﻜﻲ، ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ ﻣﻌﻤﻮﻻ به ﻮﺳﻴﻠﻪ ﻭﺟﻮﺩ AMA ﻛﻪ ﻋﻤﻮﻣﺎ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ اﺯ ﻇﻬﻮﺭ ﻓﺎﺯ ﺑﺎﻟﻴﻨﻲ و ﺑﻴﻮﻟﻮﮊﻳﻜﻲ ﻣﺜﺒﺖ می شود ﻣﺸﺨﺺ می شود. اﻳﻦ ﺁﻧﺘﻲ ﺑﺎﺩﻱ ﻫﺎ ﺣﺴﺎﺳﻴﺖ 95-90 ﺩﺭﺻﺪﻱ و اﺧﺘﺼﺎﺻﻴﺖ 100- 95 ﺩﺭﺻﺪﻱ ﺭا ﺩاﺭا می باشند. ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ اﻳﻦ، ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺑﻴﻤﺎﺭاﻥ، ﺣﺘﻲ ﺁن هایی که AMA آن ها ﻣﻨﻔﻲاﺳﺖ، ﻳﻚ اﻓﺰاﻳﺶ ﻏﻴﺮ اﺧﺘﺼﺎﺻﻲ ﺩﺭ IgM ﺳﺮﻡ ﺧﻮﺩ ﺩاﺭﻧﺪ.
. آنتی بادی های ضد هسته ای(ANA) ﺩﺭ 50% ﺑﻴﻤﺎﺭان ﺩﭼﺎﺭ ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ ﻭﺟﻮﺩ ﺩاﺭﺩ ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺩﻭ ﻧﻮﻉ اﻟﮕﻮﻱ ﻧﻮکلئاﺭ ﺩﺭ ﺁن ها ﺩﻳﺪﻩ می شود. ﻳﻜﻲ اﻟﮕﻮﻱ اﻳﻤﻮﻧﻮفلورﺳﻨﺖ ﭘﺮﻱ ﻧﻮکلئاﺭ ﺷﺒﻪ - ﺣﻠﻘﻪ اﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ اﺛﺮ ﻭﺟﻮﺩ ﭘﺮﻭتئین ﻫﺎﻱ envelope ﻫﺴﺘﻪ اﻱ اﺯ ﺟﻤﻠﻪ آنتی بادی های anti- gp 210، ﮔﻴﺮﻧﺪﻩ antilamin B (9-1 % ﺑﻴﻤﺎﺭاﻥ، اﺧﺘﺼﺎﺻﻴﺖ ﺑﺎﻻ)، ﻳﺎ anti- p62 (19-13 % ﺑﻴﻤﺎﺭاﻥ، اﺧﺘﺼﺎﺻﻴﺖ ﺑﺎﻻ) می باشد. ﺩﻳﮕﺮﻱ اﻟﮕﻮﻱ اﻳﻤﻮﻧﻮفلورﺳﻨﺖ ﻧﻮکلئاﺭ ﺩاﺕ ﭼﻨﺪﮔﺎﻧﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﺁﻧﺘﻲ ﺑﺎﺩﻱ ﻫﺎﻱ ﺁﻧﺘﻲ sp100 (30-20% ﺑﻴﻤﺎﺭاﻥ، اﺧﺘﺼﺎﺻﻴﺖ ﺑﺎﻻ) و ﺁﻧﺘﻲ pml (ﺁﻧﺘﻲ ﮊﻥ ﭘﺮ ﻟﻮﺳﻤﻲ ﭘﺮﻭﻣﻴﻠﻮﺳﻴﺖ ، ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ 20% اﺯ ﺑﻴﻤﺎﺭاﻥمی باشد.
ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻧﺸﺎﻥ ﺩاﺩﻩ اﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﺘﻲ ﺑﺎﺩﻱ ﻫﺎﻱ ﺁﻧﺘﻲ gp210 ﺩﺭ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ 25% ﺑﻴﻤﺎﺭاﻥ ﺩﭼﺎﺭ ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ (41-9% ) ﻭﺟﻮﺩ ﺩاﺭﺩ و ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﺧﻴﻠﻲ ﺣﺴﺎﺱ نیستند. اﺯ ﻃﺮﻑ ﺩﻳﮕﺮ اﺧﺘﺼﺎﺻﻴت ﺷﺎﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻋﺎﻟﻲ و ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ 100% است.
به نظر می رسد ﺷﻴﻮﻉ ﺁﻧﺘﻲ ﺑﺎﺩﻱ ﻫﺎﻱ ﺁﻧﺘﻲ gp210 ﺩﺭ ﺁﻥ 5% ﺑﻴﻤﺎﺭ AMA ﻣﻨﻔﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺸﺨﺺ نیست ﻛﻪ ﻭﺟﻮﺩ اﻳﻦ ﺁﻧﺘﻲ ﺑﺎﺩﻱ ﻫﺎ ﺑﺮاﻱ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ ﺣﺎﻟﺖ ﭘﻴﺸﮕﻮﻳﺎﻧﻪ ﺩاﺭﺩ ﻳﺎ ﻧﻪ.
ﺩﺭ ﻭاﻗﻊ اﮔﺮ ﺩﺭ ﺑﻌﻀﻲ ﻣﻂﺎﻟﻌﺎﺕ ﻧﺸﺎﻥ ﺩاﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭاﻥ ﺩاﺭاﻱ ﺁﻧﺘﻲ ﺑﺎﺩﻱ ﺁﻧﺘﻲgp210 اﺭاﻱ ﻋﻼئم ﺧﺎﺭﺝ ﻛﺒﺪﻱ ﻛﻤﺘﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ( ﭘﺪﻳﺪﻩ ﺭﻳﻨﻮﺩ، ﺁﺭﺗﺮاﻟﮋﻱ) ، سایر داده ها خلاف این را بیان می کنند.
علاوه ارزش تشخیصی آن ها، از آن جایی که آنتی بادی های آنتی gp-210 با پیشروی سریع تر به سمت نارسایی هپاتوسلولار و میزان مرگ و میر بالاتر همراه هستند، یک فاکتور پیش آگهی مهم در سیروز اولیه صفراوی می باشند. در واقع، ایتو و همکارانش با مقایسه میزان مرگ و میر ناشی از از کار افتادن کبد در 25 بیمار دارای آنتی بادی های آنتی gp 210 نسبت به 88 بیمار آنتی gp210 منفی، میزان مرگ و میر بالاتری را در بیماران دارای آنتی بادی های آنتی gp210 نشان دادند. در یک تحقیق دیگر نیز این آمار تأیید شد و نشان داده شد که پیشروی بسیار سریع تری از بیماری در بیماران ANA مثبت دارای الگوی فلورسنت پری نوکلئار دایره ای وجود دارد. علاوه براین، نشان داده شد که پیشروی بیماری به سمت تخریب هپاتوسلولاری در بیمارانی که تحت درمان با اورسودکسی کولیک اسید قرارگرفتند به دلیل کاهش در تیتر آنتی بادی های آنتی gp210 کاهش یافت.
نقش پاتوژنیک این آنتی بادی ها ناشناخته باقی مانده است. برای مثال آن ها همچنان در سرم بیمارانی که پیوند کبد داشته اند وجود دارد، اما هیچ گونه علامتی از فعالیت سیروز اولیه صفراوی در نمونه برداری های پیوند دیده نشده است.
ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ (Primary biliary cirrhosis) ﻳﻚ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﻣﺰﻣﻦ ﻛﺒﺪﻱ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺸﺨﺼﻪ ﺁﻥ ﺗﺨﺮﻳﺐ اﻟﺘﻬﺎﺑﻲ ﻣﺠﺎﺭﻱ ﺻﻔﺮاﻭﻱ ﻛﻮﭼﻚ ﺑﻴﻦ ﻟﻮﺑﻮﻟﻲ ﺑﻮﺩﻩ و ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺳﻴﺮﻭﺯ ﺩاﺧﻞ ﻟﻮﺑﻮﻟﻲ می ﺸﻮﺩ. اﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ اﺳﺎﺳﺎ در ﺩﻫﻪ ﭘﻨﺠﻢ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺯﻧﺎﻥ ﺭا ﺩﺭﮔﻴﺮ ﻛﺮﺩﻩ و ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ 2% ﻣﻮاﺭﺩ ﺳﻴﺮﻭﺯ ﺑﺎ ظهوﺭ و ﺷﻴﻮﻉ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﻧﻮاﺣﻲ ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ می شود. ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﺮاﺳﺎﺱ ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ اﺯ ﺷﻮاﻫﺪ ﺑﺎﻟﻴﻨﻲ، ﺑﻴﻮﺷﻴﻤﻴﺎﻳﻲ، اﻳﻤﻮﻧﻮﻟﻮﮊﻳﻜﻲ و ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺎﻓﺖ ﺷﻨﺎﺳﻲ می باشد.
ﻫﻤﺮاﻫﻲ ﻛﻠﺴﺘﺎﺯ ﻣﺪاﻭﻡ ﺑﻴﺶ اﺯ 6 ﻣﺎﻩ و ﺳﻂﺢ اﻓﺰاﻳﺶ ﻳﺎﻓﺘﻪ antimitochondrial antibodies (AMA) اﻣﻜﺎﻥ ﺗﺎﻳﻴﺪ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺭا ﺩﺭ ﻏﻴﺎﺏ ﺗﻮضیحات ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﻲ ﺁﻭﺭﺩ. ﻋﻼئم ﺑﺎﻟﻴﻨﻲ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﻣﺰﻣﻦ ﻛﻠﺴﺘﺎﺗﻴﻚ ﻛﺒﺪ ﻣﻌﻤﻮﻝ اﺳﺖ و ﺑﺎ ﺷﻴﻮﻉ ﺑﺎﻻﻳﻲ اﺯ ﺧﺎﺭﺵ و ﮔﺎﻫﻲ ضعف و ناتوانی همراه است، این علائم به ترتیب 70% و 85% اﻓﺮاﺩ ﺭا ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻗﺮاﺭ می دهد. ﻋﻼئم ﺧﺎﺭﺝ ﻛﺒﺪﻱ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ارترالژیا (درد بدون التهاب در مفاصل) و ﺳﻨﺪﺭﻡ ﺭﻳﻨﻮﺩ ﻧﻴﺰ ﺷﺎﻳﻊ می باشند.
اﺯ ﻃﺮﻓﻲ ﺑﻴﺶ اﺯ 50% ﺗﺸﺨﻴﺺ ﻫﺎﻱ ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ ﺩﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭاﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻋﻼﻣﺖ ﻛﻪ ﺑه علت اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﺰﻣﻦ ﻛﻠﺴﺘﺎﺯ ﺑﻪ ﻣﺘﺨﺼﺺ اﺭﺟﺎﻉ ﺩاﺩﻩ ﺷﺪﻩ اﻧﺪ، اﻧﺠﺎﻡ می گیرد. ﻋﻼئم ﻏﻴﺮ اﺧﺘﺼﺎﺻﻲ ﺑﻴﻮﻟﻮﮊﻳﻜﺎﻝ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺧﻮﺩاﻳﻤﻦ ﻣﺰﻣﻦ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺁﻧﻤﻲ ﻫﻤﻮﻟﻴﺘﻴﻚ ﻳﺎ ﺗﺮﻭﻣﺒﻮﺳﻴﺘﻮﭘﻨﻲ ﺧﻮﺩاﻳﻤﻦ ﺭا ﻧﻴﺰ می توان ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ کرد. ﺷﺎﻫﺪ ﻏﻴﺮﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺮاﻱ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ اﻓﺰاﻳﺶ ﺳﻂﺢ ﻛﻠﺴﺘﺮﻭﻝ ﺳﺮﻡ است. اﺯ ﻃﺮﻓﻲ ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ ﺗﻮﺳﻄ ﻣﺘﺨﺼﺼﻴﻦ ﭘﺎﺗﻮﻟﻮﮊﻱ اﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺑﺎﻓﺖ ﺷﻨﺎﺳﻲ ﻧﻴﺰ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺑﻮﺩﻩ اﻣﺎ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﺮﺩاﺭﻱ ﻛﺒﺪ ﺑﺮاﻱ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ ﺩﺭ ﺻورتی که ﻋﻼئم ﺑﻴﻮﻟﻮﮊﻳﻜﻲ ( ﻛﻠﺴﺘﺎﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ اﺯ 6 ﻣﺎﻩ) و اﻳﻤﻮﻧﻮاﺳﻲ ﻫﺎﻱ اﺧﺘﺼﺎﺻﻲ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﻮﺻﻴﻪ نمی شود. ﺑﺎ اﻳﻦ ﺣﺎﻝ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺷﺪﺕ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ با توجه به ﺗﺨﺮﻳﺐ ﻣﺠﺎﺭﻱ ﺻﻔﺮاﻭﻱ، اﻟﺘﻬﺎﺏ و ﻓﻴﺒﺮﻭﺯ ﻣﻂﺎﺑﻖ ﻧﻤﺮﻩ ﻟﻮﺩﻭﻳﻚ ﻳﺎ Scheuer توسط ﺁﻧﺎﻟﻴﺰ ﻫﻴﺴﺘﻮﻟﻮﮊﻳﻜﻲ ﻛﺒﺪ اﻣﻜﺎن پذیر می شود.
اﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎﻱ ﺳﺮﻭﻟﻮﮊﻳﻜﻲ، ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ ﻣﻌﻤﻮﻻ به ﻮﺳﻴﻠﻪ ﻭﺟﻮﺩ AMA ﻛﻪ ﻋﻤﻮﻣﺎ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ اﺯ ﻇﻬﻮﺭ ﻓﺎﺯ ﺑﺎﻟﻴﻨﻲ و ﺑﻴﻮﻟﻮﮊﻳﻜﻲ ﻣﺜﺒﺖ می شود ﻣﺸﺨﺺ می شود. اﻳﻦ ﺁﻧﺘﻲ ﺑﺎﺩﻱ ﻫﺎ ﺣﺴﺎﺳﻴﺖ 95-90 ﺩﺭﺻﺪﻱ و اﺧﺘﺼﺎﺻﻴﺖ 100- 95 ﺩﺭﺻﺪﻱ ﺭا ﺩاﺭا می باشند. ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ اﻳﻦ، ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺑﻴﻤﺎﺭاﻥ، ﺣﺘﻲ ﺁن هایی که AMA آن ها ﻣﻨﻔﻲاﺳﺖ، ﻳﻚ اﻓﺰاﻳﺶ ﻏﻴﺮ اﺧﺘﺼﺎﺻﻲ ﺩﺭ IgM ﺳﺮﻡ ﺧﻮﺩ ﺩاﺭﻧﺪ.
. آنتی بادی های ضد هسته ای(ANA) ﺩﺭ 50% ﺑﻴﻤﺎﺭان ﺩﭼﺎﺭ ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ ﻭﺟﻮﺩ ﺩاﺭﺩ ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺩﻭ ﻧﻮﻉ اﻟﮕﻮﻱ ﻧﻮکلئاﺭ ﺩﺭ ﺁن ها ﺩﻳﺪﻩ می شود. ﻳﻜﻲ اﻟﮕﻮﻱ اﻳﻤﻮﻧﻮفلورﺳﻨﺖ ﭘﺮﻱ ﻧﻮکلئاﺭ ﺷﺒﻪ - ﺣﻠﻘﻪ اﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ اﺛﺮ ﻭﺟﻮﺩ ﭘﺮﻭتئین ﻫﺎﻱ envelope ﻫﺴﺘﻪ اﻱ اﺯ ﺟﻤﻠﻪ آنتی بادی های anti- gp 210، ﮔﻴﺮﻧﺪﻩ antilamin B (9-1 % ﺑﻴﻤﺎﺭاﻥ، اﺧﺘﺼﺎﺻﻴﺖ ﺑﺎﻻ)، ﻳﺎ anti- p62 (19-13 % ﺑﻴﻤﺎﺭاﻥ، اﺧﺘﺼﺎﺻﻴﺖ ﺑﺎﻻ) می باشد. ﺩﻳﮕﺮﻱ اﻟﮕﻮﻱ اﻳﻤﻮﻧﻮفلورﺳﻨﺖ ﻧﻮکلئاﺭ ﺩاﺕ ﭼﻨﺪﮔﺎﻧﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﺁﻧﺘﻲ ﺑﺎﺩﻱ ﻫﺎﻱ ﺁﻧﺘﻲ sp100 (30-20% ﺑﻴﻤﺎﺭاﻥ، اﺧﺘﺼﺎﺻﻴﺖ ﺑﺎﻻ) و ﺁﻧﺘﻲ pml (ﺁﻧﺘﻲ ﮊﻥ ﭘﺮ ﻟﻮﺳﻤﻲ ﭘﺮﻭﻣﻴﻠﻮﺳﻴﺖ ، ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ 20% اﺯ ﺑﻴﻤﺎﺭاﻥمی باشد.
ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻧﺸﺎﻥ ﺩاﺩﻩ اﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﺘﻲ ﺑﺎﺩﻱ ﻫﺎﻱ ﺁﻧﺘﻲ gp210 ﺩﺭ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ 25% ﺑﻴﻤﺎﺭاﻥ ﺩﭼﺎﺭ ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ (41-9% ) ﻭﺟﻮﺩ ﺩاﺭﺩ و ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﺧﻴﻠﻲ ﺣﺴﺎﺱ نیستند. اﺯ ﻃﺮﻑ ﺩﻳﮕﺮ اﺧﺘﺼﺎﺻﻴت ﺷﺎﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻋﺎﻟﻲ و ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ 100% است.
به نظر می رسد ﺷﻴﻮﻉ ﺁﻧﺘﻲ ﺑﺎﺩﻱ ﻫﺎﻱ ﺁﻧﺘﻲ gp210 ﺩﺭ ﺁﻥ 5% ﺑﻴﻤﺎﺭ AMA ﻣﻨﻔﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺸﺨﺺ نیست ﻛﻪ ﻭﺟﻮﺩ اﻳﻦ ﺁﻧﺘﻲ ﺑﺎﺩﻱ ﻫﺎ ﺑﺮاﻱ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺳﻴﺮﻭﺯ اﻭﻟﻴﻪ ﺻﻔﺮاﻭﻱ ﺣﺎﻟﺖ ﭘﻴﺸﮕﻮﻳﺎﻧﻪ ﺩاﺭﺩ ﻳﺎ ﻧﻪ.
ﺩﺭ ﻭاﻗﻊ اﮔﺮ ﺩﺭ ﺑﻌﻀﻲ ﻣﻂﺎﻟﻌﺎﺕ ﻧﺸﺎﻥ ﺩاﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭاﻥ ﺩاﺭاﻱ ﺁﻧﺘﻲ ﺑﺎﺩﻱ ﺁﻧﺘﻲgp210 اﺭاﻱ ﻋﻼئم ﺧﺎﺭﺝ ﻛﺒﺪﻱ ﻛﻤﺘﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ( ﭘﺪﻳﺪﻩ ﺭﻳﻨﻮﺩ، ﺁﺭﺗﺮاﻟﮋﻱ) ، سایر داده ها خلاف این را بیان می کنند.
علاوه ارزش تشخیصی آن ها، از آن جایی که آنتی بادی های آنتی gp-210 با پیشروی سریع تر به سمت نارسایی هپاتوسلولار و میزان مرگ و میر بالاتر همراه هستند، یک فاکتور پیش آگهی مهم در سیروز اولیه صفراوی می باشند. در واقع، ایتو و همکارانش با مقایسه میزان مرگ و میر ناشی از از کار افتادن کبد در 25 بیمار دارای آنتی بادی های آنتی gp 210 نسبت به 88 بیمار آنتی gp210 منفی، میزان مرگ و میر بالاتری را در بیماران دارای آنتی بادی های آنتی gp210 نشان دادند. در یک تحقیق دیگر نیز این آمار تأیید شد و نشان داده شد که پیشروی بسیار سریع تری از بیماری در بیماران ANA مثبت دارای الگوی فلورسنت پری نوکلئار دایره ای وجود دارد. علاوه براین، نشان داده شد که پیشروی بیماری به سمت تخریب هپاتوسلولاری در بیمارانی که تحت درمان با اورسودکسی کولیک اسید قرارگرفتند به دلیل کاهش در تیتر آنتی بادی های آنتی gp210 کاهش یافت.
نقش پاتوژنیک این آنتی بادی ها ناشناخته باقی مانده است. برای مثال آن ها همچنان در سرم بیمارانی که پیوند کبد داشته اند وجود دارد، اما هیچ گونه علامتی از فعالیت سیروز اولیه صفراوی در نمونه برداری های پیوند دیده نشده است.
با این حال افزایش بیان آنتی ژن gp210 در سلول های اپی تلیال بیماران دچار سیروز اولیه صفراوی نشان داده شده است و این که سطح بیان آن ها مستقیما با فعالیت هیستولوژیکی بیماری مرتبط است و این موضوع خود نقش پاتوژنیکی آنتی ژن gp210 را پیشنهاد می کند.
نکات آموزشی
آنتی بادی های آنتی gp210 نشان دهنده یک گروه شناخته نشده اما بسیار خاص از آنتی بادی های ضد هسته ای تشخیص داده شده در بیماران مبتلا به سیروز اولیه صفراوی هستند.
امتیاز آن ها قسمتی مربوط به توانایی آن ها در تشخیص سیروز اولیه صفراوی در مواردی که آنتی بادی های آنتی میتوکندری (AMA) منفی است می باشد.
آن ها عوامل پیش بینی کننده یک پیش آگهی ضعیف را تشکیل می دهند.
نکات آموزشی
آنتی بادی های آنتی gp210 نشان دهنده یک گروه شناخته نشده اما بسیار خاص از آنتی بادی های ضد هسته ای تشخیص داده شده در بیماران مبتلا به سیروز اولیه صفراوی هستند.
امتیاز آن ها قسمتی مربوط به توانایی آن ها در تشخیص سیروز اولیه صفراوی در مواردی که آنتی بادی های آنتی میتوکندری (AMA) منفی است می باشد.
آن ها عوامل پیش بینی کننده یک پیش آگهی ضعیف را تشکیل می دهند.
تاریخ انتشار: 5:56:38 1399/03/19
سایر مطالب
نحوه ترسیم منحنی رشد باکتری در آزمایشگاه جداسازی و کشت قارچ ها انواع نشانگر pH در محیط کشت و تاثیر هریک بر انواع باکتریها همینولپیس نانا (کرم نواری کوتوله): پاتوژنز و تشخیص آزمایشگاهی پیامد تغییر سطح استروژن در مردان شاخص های (اندکس های) خونی مورد سنجش در آزمایش CBC کاهش بخارات سمی در آزمایشگاه و اصول نگهداری صحیح زبالههای شیمیایی راهنمای محیط کشت مورد استفاده در کشت سلول حیوانی چکیده ای از آنالیز ادرار ( urinalysis) آزمایش بیوره : اصول و موارد استفاده از این تست چسب اسکاچ کرمک برای تشخیص انگل در کودکان آزمایش تکه تکه شدن DNA اسپرم (DFI) تشخیص ایمونولوژیک سندرم شوگرن آزمایشات بالینی تشخیص پروتئینوری اریتروسیتوز