مارکرهای
بیوشیمیایی اندازهگیری شده در سه ماهه اول
PAPP-A: این
مارکر یک آنزیم متالو پپتیدازی است که از سلولهای تروفوبلاستیک جفت به ویژه
تروفوبلاستهای خارج پرزی ترشح میشود. سطح آن در هفتههای 11 تا 13 با شیبی
نسبتاً تند افزایش مییابد. زنان بارداری که سطح PAPP-A آنان در هفتههای 11 تا 14 بارداری کمتر از میزان
مورد انتظار باشد، احتمال ابتلاء جنین آنها به سندرم داون بالاتر است.
این آنزیم با شکستن پروتئینهای باند شونده به IGF یا همان IGF-BP و آزاد
کردن آن سبب تحریک نقش تهاجمی تروفوبلاستها شده و در نتیجه در لانهگزینی جنین
نقش مهمی دارد. IGF
در تنظیم انتقال گلوکز و اسیدهای آمینه از جفت نقش دارد. از
دیگر نقشهای بیولوژیک IGF آن است
که کارکردی مشابه هورمون رشد داشته و در نتیجه در رشد و نمو جنین نیز نقش دارد.
Free βhCG: زیرواحد
بتای آزاد هورمون hCGاست که
از سلولهای تروفوبلاست ترشح میشود. سطح Free βhCG خون مادر نظیر سطح hCGدر بارداریهای توأم با سندرم داون تمایل به
افزایش نشان میدهد. تغییرات آن در خون مثل هورمون hCGاست یعنی با شیبی تند از هفته دهم رو به کاهش میگذارد.
مارکرهای اندازه گیری شده در سه ماهه دوم
آلفافتوپروتئین (AFP): در مورد این تست به طور جداگانه در یک مقاله دیگر
در همین سایت پرداخته شده است.
گونادوتروپین كوریونیك انسانی (hCG): hCG نخستین
فرآورده قابل اندازهگیری بارداری است و در هفتههای اول بارداری غلظت آن تقریباً
روزانه دو برابر میشود و در هفتههای 10 تـا 12 بـارداری بـه حدود 100000 mIU/ml میرسد
و سپس تا اواخر دوره بارداری رو به كاهش میگذارد به نحوی كــه در سه ماهه سوم
بـارداری به حدود
mIU/ml 10000 میرسد. مطالعات گوناگون نشان دادهاند كه hCG خون
جنین اهمیت فراوانی در تكامل آدرنال و گونادهای جنین در سه ماهه دوم بارداری دارد.
استریول غیر كونژوگه (uE3): استریول غیر كونژوگه در جفت، كبد و آدرنال جنین
سنتز میشود و وارد گردش خون میگردد. این تركیب در كبد مادر با گلوكورونید
كونژوگه شده و از طریق كلیه دفع میشود. میزان استریول آزاد تا اواخر دوره بارداری
افزایش مییابد.
DIA) Inhibin
A): یك گلیكوپروتئین متشكل از دو زیرواحد A و B است كه
از تخمدانها و جفت ترشح میشود. سطح آن در سه ماهه اول بارداری افزایش مییابد و
در سه ماهه دوم رو به كاهش میگذارد و سپس در سه ماهه سوم مجدداً افزایش مییابد.
در جنینهای مبتلا به سندرم داون افزایش سطح hCG و Inhibin A و کاهش
سطح AFP و uE3 دیده میشود.
تبصره 1: در صورتی که جواب آمنیوسنتز در زنانی که
ریسک تست های غربالگری شان بالا بوده، طبیعی شود، باید این زنان از نظر پیامدهای
نامطلوب بارداری جزء گروه پرخطر قرار گیرند و مراقبتهای دوران بارداری برای آنها
افزایش یابد (از جمـــله انجام آنومالی اسکن در هفتههای 20-18، سونوگرافی هفته 24
حاملگی برای رد IUGR،
کنترل فشار خون، کنترل دفع ادراری پروتئین، کنترل ترشحات واژن برای رد عفونت و...).
تبصره 2: همچنین وجود سطح غیرطبیعی مارکرها نظیر:AFP ((MoM ≥2.5، hCG ((MoM ≥3.0، Inhibin A (MoM ≥3.0) و uE3 (MoM ≤0.4)، سبب
افزایش احتمال پیامدهای نامطلوب بارداری شده، ضرورت مراقبت های دوران بارداری را
افزایش می دهد.
متغیرهای بالینی مؤثر بر ریسک و سطح مارکرها
سن مادر: احتمال داشتن جنین مبتلا به اختلالات کروموزومی با
افزایش سن مادر افزایش مییابد. بنابراین محاسبه دقیق سن مادر حیاتی است.
سن جنین: محاسبه دقیق سن جنین به دلیل آنکه سطح
مارکرها با افزایش سن جنین تغییر میکند بسیار مهم است. سونوگرافی، با افزایش
میزان صحت تخمین سن جنین، می تواند تا 2% موارد مثبت کاذب[2]را کاهش دهد.
از طرفی احتمال مرگ داخل رحمی در جنین مبتلا به
نقایص کروموزومی بیشتر است، لذا خطر داشتن جنین مبتلا به نقص کروموزومی با افزایش
سن بارداری کاهش مییابد.
میزان مرگ خودبهخودی جنینهای مبتلا به تریزومی
21 بین هفته 12 و 40 حدود 30٪ و بین هفته
16 و 40 حدود 20٪ است. در تریزومی 13 و 18 این میزان بین هفته 12
و 40 حدود 80٪ است.
وزن مادر: ارتباطی معکوس بین وزن مادر و سطح
مارکرهای سرمی وجود دارد که ناشی از اثر رقیقکنندگی حاصل از افزایش فیزیولوژیک
حجم خون است. اصلاح وزن فقط در مورد NT صدق نمی کند.
منشاء نژادی[3]: در سیاهپوستها سطح سرمی
آلفافتوپروتئین حدود 15٪، hCG حدود 18٪ و PAPP-A حدود
35% بالاتر و سطح
Inhibin A حدود 8٪ پایینتر
از سفیدپوستها است.
در زنان مناطق جنوب آسیا سطح AFP حدود 6٪ پایینتر
و hCG
6٪، PAPP-A حدود 17٪ و uE3 حدود 7٪ بالاتر
از زنان سفیدپوست است.
در کل سطح مارکرهای سه ماهه اول در زنان آسیایی
بالاتر می باشد. اصلاحات مربوط به نژاد، سبب افزایش قدرت تشخیص تستهای غربالگری
میشود.
تغییرات NT نیز در نژادهای مختلف دیده میشود، با اینحال
ارزش بسیار کمی برای اصلاح ریسک دارد.
دیابت وابسته به انسولین (IDDM): در زنان
مبتلا به دیابت وابسته به انسولین، بعضی از مارکرهای سه ماهه دوم تمایل به کاهش
دارد (برای مثال AFP حدود 10٪ و uE3 حدود 5٪ کاهش مییابد).
در زنان دیابتک سطح Free
βhCG حدود 5% پایین تر و سطح PAPP-A حدود 5% بالاتر است.
NT اختلاف
قابل توجهی در زنان دیابتیک پیدا نمیکند.
بارداری با استفاده از تکینکهای کمک کننده
بارداری: اگر تخمک اهدایی باشد باید از سن اهداءکننده تخمک به عنوان سن مادر
استفاده شود. در IVF سطح hCG در سه
ماهه دوم افزایش و سطح uE3 کاهش مییابد.
اما در سطح AFP و
Inhibin A، تفاوت معنیداری در IVF و بارداری طبیعی وجود ندارد. سطح بالای hCG احتمالاً
به دلیل تجویز دوز بالای پروژسترون به این بیماران است و اگر اصلاح نشود موارد
مثبت کاذب این گروه دو برابر بارداری طبیعی خواهد شد.
در سه ماهه اول سطوح پایینتر PAPP-A دیده میشود
در حالی که NT و Free βhCG تغییر
چندانی پیدا نمیکنند.
سابقه قبلی تریزومی: در خانم بارداری که سابقه
داشتن جنین و یا بچه مبتلا به تریزومی دارد، خطر وجود تریزومی بیشتر از میزان مورد
انتظار برای سن وی خواهد بود. بنابراین این فاکتور با تأثیر بر روی ریسک اولیه
اثرات خود را در تعیین ریسک میگذارد.
تبصره 3: MoM تمام مارکرها (به غیر از NT) در تریزومی 18 کمتر از 1 است (بین 2/0 تا 8/0).
بعضی مطالعات hCG
MoM کمتر از 25/0 را به تنهایی بیانگر ریسک بالا تلقی می¬کنند.
پره اکلامپسی:
در سالیان اخیر از مارکرهای تست کوآد مارکر برای تعیین ریسک پرهاکلامپسی
نیز استفاده میشود. قدرت تشخیص مارکرهای اندازهگیری شده به همراه مارکرهای
بالینی مادر (شامل دیابت، نولیپار بودن، سن، وزن، دوقلویی و...) در تست کوآد مارکر
برای پرهاکلامپسی مجموعاً حدود 65% است.
اگرچه 10% از کل موارد پره اکلامپسی در زیر 34
هفتگی رخ می دهد
(early onset of preeclampsia)، اما همین موارد عامل 70% مرگ های دوران پره
ناتال و 60% ناخوشی های شدید دوران نوزادی را تشکیل می دهد.
بنابراین تشخیص به موقع آن که طی پروتکل های غربالگری
امکان پذیر است می تواند به خوبی کنترل گردد.
تغییر مارکرهای بیوشیمیایی در سایر اختلالات
الف) تغییرات مارکرهای سه ماهه اول
1- هرگونه
کاهش سطح مارکرها در این مرحله
(PAPP-A MoM [4]، سقط خود به خودی و زایمان زودرس). اگر این
تغییرات با داپلر غیر طبیعی شریانهای رحمی[5] همراه باشد، احتمال IUGR و پرهاکلامپسی
افزایش مییابد.
2- به طور
کلی هرگونه کاهش در سطح
PAPP-A نشانه عملکرد ناقص جفت[6] و لانهگزینی است.
3- کاهش Free βhCG در
حاملگی خارج رحمی نیز دیده میشود.
4- افزایش Free βhCG، در
جنینهای مبتلا به آلفا-تالاسمی هموزیگوت، سندرم ترنر، هیدروپس فتالیس، دیسترس
جنینی، مول هیداتی فرم و همچنین پرهاکلامپسی، افزایش فشار خون ناشی از بارداری،
هایپرکلسترولمی و سندرمهای کرونری حاد گزارش شده است.
5- در
اختلالات کروموزومی وابسته به کروموزوم X سطح Free βhCG نرمال
است اما سطح
PAPP-A کاهش مییابد.
6- کاهش
شدید
(PAPP-A (MoM[7](کوچکی جنین به حالتی اطلاق می شود که در هنگام
تولد کاهش وزن، قد و محیط دور سر و شکم نوزاد دیده می شود)، زایمان زودرس و IUGR همراه
است. در گزارش دکتر اسپنسر[8] و همکاران در سال 2008 آمده است که سطوح پایین PAPP-A با کاهش
طول فمور و محیط شکم ارتباط دارد.
7- افزایش PAPP-A (MoM>2.0) با
افزایش ریسک پیامدهای نامطلوب بارداری و درشت بودن جنین نسبت به سن حاملگی همراه
است.
8- کاهش
خودبهخودی[9] تعداد جنینها یا از بین رفتن یک قٌل در بارداریهای دوقلو[10] تا 4
هفته میتواند باعث افزایشPAPP-A و Free
βhCG در سه ماهه اول شود.
9- کاهش PAPP-A به
همراه کاهش وزن تخمینی جنین به کمتر از 5% منحنی رشد جنین قدرت تشخیص بالایی برای IUGR دارد.
10- امروزه
با استفاده از مارکرهای
PAPP-A در سه ماهه اول و مارکرهای کواد مارکر در سه ماهه دوم به همراه
کاهش وزن تخمینی جنین به کمتر از 5% منحنی رشد می تواند درصد بالایی از موارد IUGR را
تشخیص داد (73% موارد به همراه مثبت کاذب 5%).
11- دکتر
اسپنسر و همکاران مشاهده نمود که کاهش free
BhCG در سه ماهه دوم (MoM
کمتر از 0.5) به همراه کاهش وزن کمتر از 3% منحنی رشد می تواند
ریسک IUGR
را 2.3 برابر بیشتر کند.
12- بطور
کلی موارد IUGR
که به همراه
AREDV در داپلر شریان جفتی سطح سرمی مارکرها بسیار غیرطبیعی تر از
مواردی است که IUGR
به همراه داپلر نرمال شریال جفتی می باشد.
13- مطالعات
متعدد نشان دهنده ارتباط بین کاهش
PAPP-A و افزایش
early preterm birth می باشد که این همبستگی با preterm birth کمتر است، بطوریکه کاهش PAPP-A می تواند 9 الی 15% موارد early preterm birth و 5 الی 9% موارد preterm birth را
تشخیص دهد.
14- بطور
کلی
PAPP-A با MoM کمتر از
5/0 می تواند 2 تا 3 برابر ریسک
early preterm birth را افزایش دهد. هرچند دکتر Goetzinger نتیجه عکسی بدست آورد و گزارش نمود که کاهش PAPP-A قدرت
تشخیص حدود 24% برای
preterm birth دارد که کمی بیشتر از قدرت تشخیص 20% آن برای early preterm birth می باشد.
15- کاهش PAPP-A به
همراه مشخصات مادری مثل:
- نژاد
آفریقا – آمریکائی
- توده
شاخص بدنی
(BMI)
- سابقه
زایمان زودرس قبلی
- سابقه
از فشارخون مزمن
- سابقه
از دیابت قبل از بارداری
می تواند قدرت تشخیص early preterm birth را به 38% برساند.
16- ترکیب
افزایش
PAPP-A به همراه وجود
Placental previa و سابقه سزارین های قبلی می تواند ریسک Placental Accreta را
افزایش دهد بطوریکه:
- اگر MoM مارکر PAPP-A بیشتر
از 2 باشد ریسک
Placental Accreta دو برابر افزایش می یابد.
- اگر MoM مارکر PAPP-A بیشتر
از 3 باشد ریسک آن به چهار برابر افزایش می یابد.
- بر عکس
اگر MoM مارکر PAPP-A کمتر از
5/0 باشد ریسک
Placental Accreta پنج برابر کاهش می یابد.
ب) تغییرات مارکرهای سه ماهه دوم را تحت تأثیر
قرار میدهند
افزایش hCG:
به طور کلی هر گونه افزایش غیرطبیعی در سطح hCG می
تواند به دلایل ذیل باشد:
1- کاهش
خونرسانی
(perfusion) به جفت: این حالت سبب کاهش اکسیژن رسانی به
سلولهای تروفوبلاست شده و به نوبه خود با افزایش تکثیر این سلولها و تحریک تولید hCG سطح آن
در سرم مادر افزایش می یابد.
2- بازسازی (remodeling) ناکافی
تروفوبلاست ها : به همراه پرعروق شدن رحم بدون آنکه تغییرات فیزیولوژیک طبیعی در
عروق رحم دیده شود منجر به هایپوکسی جفت و در نتیجه افزایش سطح hCG می شود.
3- وقوع
هرگونه آسیب پاتولوژیک جفت: مانند انفارکتوس جفت، تغییرات ایسکیمک، التهاب پرزهای
جفتی و تشکیل ترومبوز بین پرزی سبب می شود که بند ناف (umbilical cord) که به طور طبیعی در وسط جفت قرار دارد در ناحیه
غشایی قرار گیرد
(velamentous cord insertion) که می تواند منجر به هایپوکسی جفت و در نتیجه
افزایش hCG شود.
افزایش غیرقابل توضیح (hCG MoM ≥ 3.0) نیز می تواند ناشی از وجود
بالقوه پیامدهای نامطلوب بارداری
(adverse obstetric outcomes) باشد.
مانند:
-
IUGR (IntraUterine Growth Restriction)
- زایمان
زود هنگام
(Preterm delivery or labor or birth)
- مرگ
داخل رحمی جنین
(IntraUterine Fetal Death)
- پره
اکلامپسی
(pre-eclampsia): با hCG
MoM بیشتر از 2 می تواند میزان شیوع پره اکلامپسی را 2.45 برابر
افزایش دهد.
- افزایش
فشار خون مادری
(maternal hypertension or Pregnancy Induced Hypertension): که در
مطالعه دکتر
Gonen و همکاران این موضوع ثابت شده است.
- مول
هیداتیفورم
(mole hydatiform): که معمولأ hCG MoM از 7 بیشتر است.
- مرده
زایی
(stillbirth): طبق گزارش دکتر Walton و همکاران هر یک واحد افزایش در MOM hCG ، سبب
افزایش 50 درصدی در ریسک مرده زایی می شود15.
- وجود
عوارض در مرحله سوم زایمان طبیعی
(Complications during the third stage of labor): مثل جفت
باقی مانده بعد از زایمان
(retained placenta) و یا از دست دادن بیش از 1000 میلی لیتر خون در
هنگام و یا بعد از زایمان واژینال.
- سندرم HELLP (hemolysis, Elevated
Liver enzymes and Low Platelets): که در آن سطح آنزیمهای کبدی به
بیش از 70 IU/L
و تعداد پلاکت به کمتر از 100 هزار در میلی متر مکعب می رسد14.
4- چنانچه
افزایش (hCG
MoM ≥ 2.0 – 4.0) با گزارش غیرطبیعی سونوگرافی داپلر شریانهای رحمی (Abnormal maternal uterine
artery Doppler به خصوص به صورت Unilateral or bilateral uterine artery notching) همراه باشد
احتمال بروزIUGR ،LBW و پره اکلامپسی بین 25 تا 67
درصد افزایش می یابد.
در این موارد، با تجویز آسپرین با دوز 60 – 80 mg/day و یا
هپارین با وزن مولکولی پایین
(Low-molecular weight Heparin) وزن هنگام تولد افزایش و میزان بروز پره اکلامپسی
کاهش می یابد.
توجه: افزایش hCG در اختلالات کروموزومی دیگر مثل سندرم ترنر،
تریپلوئیدی و هیدروپس فتالیس نیز دیده می شود. در تریزومی 16 نیز افزایش hCG به
همراه ضخیم شدن جفت و IUGR
دیده می شود.
توجه1: اندازه گیری hCG در زنان بارداری که تحت دیالیز می باشند و یا
پیوند کلیه شده اند غیر قابل اعتماد می باشد و به طور قابل ملاحظه ای سطح hCG آنها
بالاتر است.
توجه2: در بارداریهای با کمک روشهای مصنوعی (Assisted Reproductive
Technology)، سطح hCG به طور خفیف افزایش می یابد.
توجه3: سطح hCG در زنان گیاهخواری (vegeterians) که سطح ویتامین B12 پایینی دارند افزایش می یابد.
کاهش hCG:
کاهش hCG
(MoM< 0.5) در حاملگیهای خارج رحمی و زایمان زودهنگام دیده
میشود که این کاهش، سبب افزایش موارد منفی کاذب در تستهای غربالگری می گردد.
افزایش همزمان hCG و AFP:
افزایش همزمان این دو مارکر معمولأ نشانهای از وجود یک اختلال
پاتولوژیک در جفت بوده و احتمال وجود بالقوه پیامدهای نامطلوب بارداری و هیدروپس
با علل غیر ایمنولوژیک[11] را افزایش میدهد. این بیماران نیازمند مراقبتهای بیشتر
در دوران بارداری هستند.
البته در بیمارانی که در گروه بارداری پرخطر (High-Risk pregnancy) قرار
دارند افزایش این مارکرها ارزش پیشگوئی کننده (Predictive
value) ندارد.
توجه 1: افزایش یکی از این مارکرها خطر ابتلا به
پیامدهای نامطلوب بارداری را 3 برابر میکند در حالی که افزایش همزمان هر دو
مارکر، خطر ابتلا به پیامدهای نامطلوب بارداری را 5 برابر میکند. به عبارتی
احتمال وقوع پیامدهای نامطلوب بارداری با سطح AFP بالا، 25٪، با hCG بالا،
41٪ و با افزایش هر دو مارکر، 69٪ است.
توجه 2: تقریباً در 1٪ زنان باردار
افزایش همزمان سطح این دو مارکر دیده میشود که هیچ علت خاصی برای آن مشخص نشده
است.
توجه 3: در زنان مبتلا به HIV با توجه
به سطح ویروس، شمارش CD4 و
دریافت داروهای بازدارنده پروتئاز [12]، تغییراتی در سطح هر دو مارکر دیده میشود.
توجه 4: در مطالعه دکتر هارلی نیز مشخص شده است که
اگر افزایش AFP با سطح
غیرطبیعی hCG همراه
باشد ریسک تولد نوزاد کم وزن خیلی بیشتر از مواردی است که افزایش AFP به
تنهایی دیده می شود.
کاهش uE3:
هرگاه سطح این مارکر کاهش یابد (MoM[13](نوعی بیماری پوستی که منجر به پوسته پوسته شدن
پوست میشود)، ایمونیزاسیون Rh،
هایپرپلازی مادرزادی آدرنال[14]، کاهش مایع آمنیون[15] و IUGR مرتبط است.
در عین حال کاهش uE3 همبستگی بالایی با LBW و از دست دادن جنین قبل از هفته 24 حاملگی دارد.
کاهش آن همچنین در آنومالیهای ساختاری نظیر آننسفالی و اختلالات متابولیکی جفتی
مثل کمبود استروئید سولفاتاز،[16] و آروماتاز جفتی[17] نیز دیده میشود که این
اختلالات سبب طولانیتر شدن دوره بارداری و نیز افزایش نیاز به سزارین میشود.
uE3 با MoM کمتر از
5/0 می تواند میزان شیوع پره اکلامپسی را 5/1 برابر افزایش دهد.
افزایش uE3 هیچگونه ارتباطی با افزایش احتمال پیامدهای
نامطلوب بارداری ندارد.]17-14[
تغییرات
Inhibin A:
1- افزایش Inhibin A (MoM>2.5) علاوه
بر افزایش وجود بالقوه پیامدهای نامطلوب بارداری به ویژه پرهاکلامپسی، در سرطان
تخمدان نیز دیده میشود.
2-
DIA با MoM بیشتر
از 8/2 می تواند میزان شیوع پره اکلامپسی را 5/19 برابر افزایش دهد. در مطالعه FASTER در سال
2005 هم مشخص شد که DIA به
تنهایی قدرت تشخیص 17% و با مثبت کاذب 3% برای پره اکلامپسی دارد.
3- افزایش
منفرد این مارکر به طور قابل ملاحظهای با زایمان زودرس (قبل از 32 هفتگی) همراه
است. با افزایش
Inhibin A احتمال IUGR و IUFD
قبل از هفته 24 نیز افزایش مییابد.
4- با از
دستدادن یک قٌل در سه ماهه اول بارداری، Inhibin A در سه
ماهه دوم به شدت بالا میرود.
5- افزایش Inhibin A (MoM>2.8) همراه
با داپلر غیر طبیعی شریان رحمی[18] در حداقل یک شریان، حساسیت حدود 71 درصدی در
تشخیص پره اکلامپسی دارد.
6- کاهش Inhibin A در
سندرم آنتیفسفولیپید، تریپلوئیدها و سندرم HELLP دیده میشود.]19-14[
تغییرات همزمان مارکرهای سه ماهه دوم بارداری:
هرگاه در گزارش تست های غربالگری سه ماهه دوم
افزایش مارکرهای (AFP
(> 2.5 MoM)، hCG (> 3.0 MoM و (Inhibin A (>3.0 MoM و یا
کاهش AFP
(< 0.25 MoM و (uE3
(< 0.5 MoM مشاهده شود احتمال همراه شدن با پیامدهای نامطلوب
بارداری
(adverse obstetric outcomes) و اختلالات زایمان (Delivery abnormality) بالا می
رود.
توجه 1: کاهش همزمان مارکرهای AFP(< 0.5 MoM)، hCG (< 0.5 MoM) و Inhibin A (< 0.5 MoM) سبب
مثبت شدن تست غربالگری جهت سندرم ادوارد (تریزومی 18) می شود. در این موارد در
صورت نرمال شدن تست آمنیوسنتز، احتمال مرگ جنین (Fetal demise) باید مدنظر قرار گیرد.
توجه 2: هرچه تعداد مارکرهای غیرطبیعی بیشتر باشد
ارتباط قویتری با پیامدهای نامطلوب بارداری پیدا می کند13.
کاربرد این مارکرها در مدیریت پیامدهای نامطلوب بارداری
هدف اصلی در مدیریت بهتر پیامدهای نامطلوب دوران
بارداری، کاهش نیاز به سرویس NICU
در این بیماران می باشد. بطور مثال:
- با
تشخیص بالا بودن ریسک پره اکلامپسی قبل از هفته 16 و تجویز آسپرین می توان ریسک
پره اکلامپسی را تا 53 الی 90% کاهش داد.
- همینطور
تجویز آسپرین قبل از 16 هفتگی می توان میزان fetal loss، محدودیت رشد داخل رحمی و زایمان زودرس را
به میزان قابل توجهی کاهش داد،
- با
استفاده از
cervical cerclage و یا پروژسترون میزان زایمان زودرس را کاهش داد.
- تشخیص
میلومننگوسل که با افزایش اولیه AFP مشخص می
شود و می توان با استفاده از متدهای
fetal surgery جنین را درمان نمود.
- با
تشخیص زودرس
placenta accrete می توان با تجهیز یک تیم پزشکی برای کنترل عوارض
بالقوه این بیماری در هنگام زایمان آنرا به خوبی کنترل نمود.
تاریخ انتشار: 20:44:11 1399/03/24